مدیر گروه و عضو هیأت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی:
رویکردهای فقهی به حقوق زنان(۱)
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، حجت الاسلام و المسلمین علی شفیعی، مدیر گروه و عضو هیأت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی در یادداشتی با عنوان رویکردهای فقهی به حقوق زنان(یادداشت اول) گفت: سخن گفتن از جایگاه، نقش، حقوق و هویت زنان در گزارهها و آموزههای دینی از دیرباز مورد توجه و گفتگو بوده است ولی در جهان جدید با توجه به اهمیت یافتن انسان و حقوق انسانی، بیش از گذشته مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته و ظهور نحله ها و گرایش های فلسفی و اجتماعی فراوانی را به دنبال داشته است.
این مقوله که از دغدغه های بیش از دو دههی گذشته نگارنده بوده است بهانهای شد تا در این سلسله نوشتار این دغدغه ها با محوریت«حقوق زنان و رویکردهای آن» با خوانندگان ارجمند به اشتراک گذاشته شوند و از نقدها و تذکرات عالمانه ایشان بهرهمند گردم.
در این سلسله نوشتارها تلاش خواهد شد تا ضمن پرداختن به رویکردهای فقهی به حقوق زنان به صورت بسیار گذری به مبانی و رهآوردهای هر یک از این رویکردها نیز اشاراتی بشود.
انسانِ مخاطب خدا در سیر تاریخ
انسان آنگاه که شرافت مخاطَب بودن خداوند را پیدا میکند، جنسیتش در سایه روح الهیاش[۱] به حاشیه و سایه میرود[۲] و لذا در ابتدا با «یا أَیهَا النَّاسُ» [۳] دعوت به گفتگو میشود و در انتها نیز باز با «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلَی رَبِّک رَاضِیهً مَرْضِیهً»[۴] مورد خطاب قرار میگیرد و دعوت به بازگشت به اصل خویش میگردد، هیچ نشانی از جنسیت و تقدم و تاخر یک جنس بر جنسی دیگر، قومیت، مذهب و… را به همراه ندارد.
اما انسان با همه ظرفیت فراوانی که برای درست فهمیدن و اخلاقی زیستن دارد، همیشه در پارادوکس دائمی تأثیرپذیری فهم وی از پیشدانستهها، جنسیت، محیطزیست، آداب و سنتهای پیرامونیاش از یکسو و نفس و هواهای نفسانی مؤثر در فهم از سوی دیگر زیست میکند و چه فراوان انسانهایی و جوامعی که بااینهمه گواهان متنی، مقهور و مغلوب این دو ساحت تأثیرگذار در فهم شده و رهآوردشان اسباب رنج پارهای انسانها شده است.
جنسیت همان گونه که بهدرستی برخی صاحبنظران گفتهاند «یکی از اضلاع مثلث شوم» [۵] بوده که همیشهی تاریخ، نگاه اخلاقی انسان به یکدیگر را تضعیف کرده و اسباب ظلم و اجحاف را در برهههای طولانی تاریخ بر زنان که جنسی فرودست دیده میشدند فراهم ساخته است.
این رفتار و نگاه نابرابریجویانه هرازچندی گاه توسط پیامبران و دیگر گاه توسط مصلحانی در قالب ایجاد تحولات اجتماعی با چالش مواجه میشده و مورد پرسش قرار میگرفته است ولی باز در رجعتی دوباره زنان به همان جایی برمیگشتند که نقطه آغازشان بود.
تمدن بشری اساساً دوجنسی بوده[۶] و به همین جهت تلاش برای حذف یا نادیده انگاشتن یک جنس نهتنها امری ناشدنی بوده بلکه به تمدن بشری زیان زده است. انسان – فارغ از جنسیت- ترکیبی ازآنچه هست و کمبودهایی که دارد هست. [۷] و ازاینجهت اصالت و برتری زن یا مرد معنی ندارد.
بااینهمه – تمدن ساز بودن و اشتراک در کمبودها- زنان در تاریخ زیست انسانی یا با توجیه کم بودن نقش ایشان در ساخت حیات انسانی و یا با توجیه نقصان جسمی و فیزیکال آنان، محدودیتها و ممنوعیتهای حقوقی و اجتماعی بسیاری را تجربه کرده و در همیشه تاریخ ظرفیتها و توانمندیهای ایشان نادیده انگاشته شده مگر آنکه تلاش کرده باشند با تکیه کردن بر توانمندی و جسارتهای شخصی، خویش را بر جوامع پیرامونیشان تحمیل تا دیده شوند.
به شهادت تاریخ فرهنگ ما «مذّکر» است، در تاریخ سیاسی ما زمینه حضور و مشارکت حتی برای غلامان و مخنثان نسبت به زنان مهیاتر بوده است … ادبیات و هنر ما یکسر «بوی مردانه» میدهد، «از» مردان و «برای» مردان بوده است، و … [۸]
درشتگوییها و تلخگوییهای فیلسوفان، [۹] شاعران، [۱۰] عارفان، [۱۱] و فقیهان و … همه نشانههای روشنی هستند از تلاش برای محرومیت و مهجوریت زنان از ساحت اجتماعی و نقشآفرینیشان در تمدن و زیست انسانی که عقبماندگی زنان کمترین این تلاشها بوده است.
[۱]. فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ. سوره «ص»، آیه ۷۲.بنابر قرائت مشهور نفخ روح به معنای این است که خداوند از روح خودش در انسان دمیده است، قرائتی نیز این است که مراد از نفخت یعنی روح را من در بدن انسان می دمم.
[۲] . جوادی آملی، عبدالله، حق و تکلیف در اسلام، ص۳۰۷.
[۳]. یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنْثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ. سوره«حجرات»،آیه ۱۳.
[۴]. سوره فجر، آیات/۲۷/۲۸.
[۵]. جارویس، هلن، شهر و جنسیت، ص، ۲۶.
[۶]. مورن، ادگار، هویت انسانی، ص ۱۰۴.
[۷]. همان، ص ۱۵.
[۸]. حکیم پور، محمد؛ حقوق زنان در کشاکش سنت و تجدد، ص ۹.
[۹]. شیرازی(ملاصدرا)، صدرالدین محمد،اسفار اربعه، ج ۷، ص ۱۳۶.
[۱۰]. چه خوش گفت شاه جهان کی قباد// که نفرین بد برزن نیک باد. فردوسی
[۱۱]. نهان در زیر چادر قد زن به// که یعنی قامت زن در کفن به. شیخ احمد جامی
بدون دیدگاه