عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح نمود:
تشیع در آزمون قدرت
سیدعلیرضا واسعی: عدالت ورزی، ستم ستیزی و تسامح سه ویژگی تشیع در طول تاریخ بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، سیدعلیرضا واسعی، عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی در گفتگویی با واحد اطلاع رسانی پژوهشکده با موضوع تشیع در آزمون قدرت گفت: از روزی که گفتگوهای حقانیت در میان مسلمانان پدید آمد، شیعه با پیروی از پیشوایان معصوم، بر مسیری پای فشرد که آشکارا با دیگر فرقه های اسلامی فاصله می یافت و همین تمایز موجب مجادله ها و گاه برخوردهای پر هزینه ای می شد، از آن رو که شیعه هم چون دیگر اعضای جامعه اسلامی برای خود حقی در ساخت جامعه و سیاست قایل بود و با تمام توان می کوشید به آن دست یابد. این تلاش در ادواری از تاریخ به ثمر نشست و تابع آن حکومت هایی را در قرون چهار تا ششم هجری شکل داد که پیشرفت های مهم علمی، فکری، عمرانی و سیاسی و در یک کلمه تمدنی را به نام خود گره زد؛ از فاطمیان شمال آفریقا تا حمدانیان شام و عراق و از آل بویه ایران و عراق تا علویان طبرستان، همگی در این دوره، تحولاتی را رقم زدند. بعدها نیز سربداران و دیگران منشا دگرگونی هایی شدند انسانی و ستودنی، هر چند از کرد و کارهای منفی و منفور به دور نبودند، اما در مجموع کارنامه خوبی از خود به جای نهادند.
وی افزود: شیعه در نگاهی بیرونی، با سه شعار اساسی پیش آمده، چنان که در هنگامه های اقتدار از آنها فاصله نگرفت: عدالت خواهی یا برابری جویی که در اصول اعتقادی آنان نیز گنجانده شده است، دیگر دستگیری از مظلومان و مبارزه با ستمگران و سه دیگر تسامح و تساهل در مواجهه با دیگران. توجه به این شعارها در زمان قدرت که مقتضی کنش هایی متعارض با آن هاست، معیار صداقت آنهاست، چون هر انسان یا جامعه ضعیف و بی قدرتی، چنین داعیه هایی را دنبال می کند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: آیا به راستی، دغدغه های عدالت خواهی، ظلم ستیزی و رواداری شیعه، ریشه در باورهای او دارد یا تا زمانی که در حاشیه قدرت و به مثابه شهروند درجه دوم به شمار است، به آنها پای بندی نشان می دهد و به بیان دیگر آیا منفعت طلبی و استیصال زیستی او را به چنین شعارهایی کشانده یا باورهای مذهبی و پای بندی های عقیدتی، سایق او در این عرصه بود؟
سیدعلیرضا واسعی گفت: تجربه صفویان شیعی، تا حد زیادی حاکی از دوری آنان از شعارها در عرصه قدرت بود، از سخت گیری ها و انحرافات فکری تا اعمال اختناق ها و کژرفتاری ها نسبت به همکیشان، همگی در تعارض با آن موارد بود تا جایی که امروزه نمی توان هیچ الگوی متمایزی از آنها ارائه داد؛ این که حکمرانی شیعی صفویان چه تمایزی نسبت به دیگر حکمرانی های زمانه یا تاریخ داشته است؟ بی گمان نمی توان فخری به نوع حکمرانی آنان کرد، اگر مایه سرافکندگی نباشند.
وی افزود: جمهوری اسلامی، تجربه امروزیان از حاکمیت تشیع است که به رغم معارضان و مخالفان، بر کرسی قدرت تکیه دارد، اما با شعارهای شیعی چه میزان هماهنگ است؟ بی گمان عدالت ورزی که در دو سطح باور و عمل خودنمایی دارد، از ارکان اندیشه جمهوری اسلامی است و هر کسی با آن زاویه بیابد، نه تنها از همراهی با نظام باز می ماند، بلکه از جرگه تشیع جدا می گردد، چون همه دغدغه های شیعه اجرای عدالت و توسعه برابری در جامعه انسانی بود، فارغ از هر گرایشی. تعاون بر کارهای نیک و مبارزه با بدی که در رأس آن ستم قرار دارد، دیگر انتظاری است که از این نظام می رود. در جامعه شیعی ظلم در هیچ یک از اشکال آن پذیرفتنی نیست و شاید بالاترین سطح آن تبعیض، در همه سطوح و شقوق است که نمی تواند با فکر شیعی سازگاری بیابد. مقوله تسامح در عرصه عقاید و تساهل در عرصه تعامل، دیگر شعاری است که پای بندی به آن هویت بخش تشیع است. توصیه های امام علی(ع) در خطاب به مالک اشتر که بالاترین شخصیت سیاسی مصر قلمداد می شد، استراتژی شیعه به شمار می رود که اعتنای به آنها هیچگاه از دستورالعمل شیعی خارج نمی شود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پایان گفت: تشیع را در دوران قدرت باید نگهبانی کرد تا پشتیبانی اش از سه ویژگی بیان شده، زاده ضعف و بی قدرتی قلمداد نشود، چون روشن است در زمان ناتوانی و بی قدرتی، همگان مدافع عدالت، مخالف ظلم و مدعی تسامح و تساهلند.
بدون دیدگاه