دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح نمود؛
صلح حدیبیه و دغدغه های همگرایی اجتماعی
سیدعلیرضا واسعی: همگراییاجتماعی یکی از اهداف بنیادین پیامبر(ص) در صلح حدیبیه بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، سیدعلیرضا واسعی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در نشست علمی صلح حدیبیه و دغدغه های همگرایی اجتماعی، به تبیین صلح حدیبیه از منظر تمدنی پرداخت.
وی در آغاز با بیان این نکته که امروزیان میکوشند تا با منطق عقل به عقاید بنگرند، گفت: عقایدمیراثی گر چه اهمیت دارد، اما امروزیان آن را برای پذیرش، کافی نمیدانند، هر چند در جای خود موجه و پذیرفتنی باشد، ضمن این که همیشه این پرسش را با خود دارند که چرا از میان ادیان مختلف، به دین خاصی باید تن داد؟ او در ادامه به استناد سخنی از اقبال لاهوری گفت: ارزشتجربهدینی یک پیامبر ، یا به انواع انسانیتی است که آفریده، یا به فرهنگ و تمدن جهانی که از رسالت وی برخاسته است، گفت: صلح حدیبیه ازین منظر قابل تأمل است.
دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: مقوله صلح، پس از پشت سر گذاردن جنگ های مختلف و دست یابی به قدرت و اقتدار، شکل گرفت، نه در زمان ضعف و این مسأله در شناخت اهمیت و عظمت کنش گری پیامبر بسیار ارزشمند است. آن حضرت، وقتی از دغدغه های سیاسی و امنیتی، فارغ شد(سال ۶هجری)، برای انجام عمره، به سوی مکه حرکت کرد، اقدامی که از سوی ساکنان مکه، شکست و تحقیرشان به حساب می آمد، از این رو به رغم آن که متوجه صلح آمیز بودن آن شدند، اجازه ورود به شهر ندادند، در نهایت، کار به مذاکره کشید؛ مذاکره ای که به ظاهر شکست مسلمانان بود، اما پیامبر، هم چون پیشوایی نگران جامعه انسانی، به آن تن داد.
وی با تاکید بر این که پیامبر(ص)، بیش از هر چیز به حقوق عمومی انسان ها توجه داشت، گفت: ایشان صرفا برای پیروزی یا نمایش قدرت حرکت نمی کرد، بلکه برای وی آرامش و امنیتی که تضمین کننده زندگی سالم و بی هراس برای همگان باشد، اهمیت داشت، لذا پیمانی را امضا کرد که به زعم برخی از همراهانش، نشان سستی و شکست بود. پیامبر(ص) به خواسته نماینده قریش، یعنی سهیل بن عمرو، حاضر شد به جای بسم الله الرحمن الرحیم که سرآغاز همه کارهای ایشان بود، باسمک اللهم را بگذارد و به جای محمد رسول الله، نام محمد بن عبدالله را جایگزین کند تا صلح مورد نظر شکل بگیرد، چیزی که برای شخصیتی چون امام علی(ع) سوال برانگیز بود و عمر نیز با خشم با آن مواجه شد، ولی پیامبر(ٌص)، با آرامی و طمأنینه، آنان را با خود همراه کرد و در نهایت صلح نامه با مفادی که تقریبا همه گزارشگران بر آن هم نطرند، شکل گرفت: ده سال جنگی میان قریشیان و مسلمانان نباشد، هیچ یک به دیگری خیانت نکنند، هر کسی از قبایل دیگر خواستند به عهد محمد در آیند چنین کنند، هر که خواست به عقد و عهد قریش در آید، سرقت نکنند و علیه یک دیگر به کمککسی نروند، هر کسی از مسلمانان به جمع قریشیان درآمد، برگردانده نشود، هر کسی از قریشیان به جمع مسلمانان درآمد، بازگردانده شود، اسلام در مکه باشد و هیچ کس بر دینش مجبور نشود، آزار نبیند و مسخره نشود، محمد امسال برگردد و سال آینده بدون سلاح جنگی برای زیارت بیاید، مکیان سه روز شهر را خالی کنند.
واسعی افزود: صلحنامه که پاره ای از مفاد آن، آشکارا علیه مسلمانان بود، پذیرفته شد، در حالی که برخی از تندروهای مسلمان که خوی رادیکالیستی شان وجاهتی به آنان داده بود، از پذیرش آن ناخرسند بودند.
واقعیت آن است پس از امضای پیمان، بر شمار مسلمانان افزوده شد، قدرت و حاکمیت شان توسعه یافت و امکانی پیدا شد تا پیامبر (ص) فعالیت های برون مرزی خود را آغاز کند.
وی به عنوان کسی که غم انسان و امت دارد، با آن، چند هدف عمده را دنبال کرد؛ مهم ترین آن همگرایی یا همبستگی اجتماعی به عنوان یک سرمایه بزرگ بود، دیگر توسعه صلح در جهان زیست آدمیان بود، چنان که اساس اسلام چنین است. در قرآن به صراحت آمده است: الصلح خیر. علاوه بر این ها تأمین امنیت برای همگان دنیال شد و همه این ها در پرتو پذیرش اصالت زندگی و اعتنای به این حق همگانی بود و آن حضرت به آن پای بندی نشان می داد، چون زندگی در جنگ دائمی، هرگز به دست آمدنی نیست، به همین جهت، ایشان می کوشیدند تا همچون یک استراتژی، به صلح و امنیت بنگرد و بدیهی است که همگرایی در چنین بستری فراهم می گردد و جامعه ای که در خشم و ستیزه گری باشد، هرگز به شکوفایی های توسعه ای (علمی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حتی اخلاقی) نخواهد رسید.
خلاقیت فرهنگی، به تعبیر ویل دورانت، در جامعه منتظم شکوفا می شود، نه جامعه ای در ستیز و آشوب و بی نظمی.
بدون دیدگاه