به همت گروه حکمت و کلام جدید پژوهشکده اسلام تمدنی برگزار شد:
نشست روششناسی صدق و توجیه گزارههای الهیاتی در فلسفه ملاصدرا در مقایسه با معرفتشناسی معاصر
سلسله نشستهای «نقد مبانی معرفتشناختی و روششناختی علوم اسلامی» توسط گروه حکمت و کلام جدید پژوهشکده اسلام تمدنی در محل پژوهشکده اسلام تمدنی و بهصورت حضوری و وبینار برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، نشست تخصصی «روششناسی صدق و توجیه گزارههای الهیاتی در فلسفه ملاصدرا در مقایسه با معرفتشناسی معاصر» از سلسله نشستهای «نقد مبانی معرفتشناختی و روششناختی علوم اسلامی» توسط گروه حکمت و کلام جدید پژوهشکده اسلام تمدنی در محل پژوهشکدۀ اسلام تمدنی و بهصورت حضوری و وبینار برگزار شد.
در این نشست اکرم عسگرزاده؛ دانشیار دانشگاه محقق اردبیلی به ارائه بحث پرداخت و دبیر علمی جلسه نیز برعهده اویس استادی، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت اسلامی و کارشناس امور پژوهشی پژوهشکدۀ اسلام تمدنی بود.
اویس استادی بحث را این گونه آغاز کرد: تعریف سهجزیی سنتی از معرفت در معرفتشناسی معاصر دستخوش تغییرات جدی شده است. در واقع بیشترین مشکل معرفتشناسی معاصر با این تعریف مربوط به عنصر توجیه است که در معرفتشناسی سنتی مبتنی بر ارائۀ استنتاج و استدلال عقلی است.
وی ابراز داشت: در باب ساختار توجیه دو نظریه درون گرایی و برون گرایی مطرح شده است که رویکرد درون گرایی حاکم بر معرفت شناسی سنتی و رویکرد برون گرایی حاکم بر معرفت شناسی معاصر است. در این نشست خانم دکتر عسگرزاده با نگاهی به معرفتشناسی ملاصدرا و دیدگاه او در باب توجیه، ادعا خواهند کرد که رویکرد او به این مسئله به معرفتشناسی معاصر و بهویژه نظریۀ فضیلتگرایی نزدیکتر است.
در ادامه اکرم عسگرزاده به بیان مقدمهای درباره تاریخچه معرفتشناسی پرداخته و اظهار داشتند تعریف معرفتشناسی سنتی (از ارسطو تا دکارت و حتی شاید ۱۰۰ سال اخیر) نسبت به معرفت، مبتنی بر سه جزء باور، صدق و توجیه است. باور، ناظر به ارتباط فاعل شناسا با جهان واقع است که در نهایت نگرش گزارهای ناظر به واقع در قالب قضیه میباشد. براین اساس صدق این گزاره مبتنی بر مطابقت با جهان واقع خواهد بود. از میان این سه جزء، توجیه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
وی ابراز داشت: در معرفتشناسی معاصر برخلاف رویکرد سنتی، توجیه معنایی غیردستوری مییابد که مبتنی بر رعایت یک سری قواعد و هنجارهاست. در اینجا به دست آوردن معرفت، مبتنی بر استدلال عقلانی نیست، بلکه به وابسته به یک سری روابط علی و معلولی بیرون از ذهن فاعل شناسا و یا حتی بیرون از باور است که روی به دست آوردن باور تأثیر میگذارند. چیستی این عوامل و نحوه اثرگذاری آنها به شکلگیری دیدگاهها مختلف در معرفتشناسی معاصر انجامیده است. در این میان افرادی مانند زاگزبسکی و سوسا، طرفدار نظریۀ فضیلت هستند. در نظریههای معاصر از جمله فضیلتگرایی مؤلفۀ توجیه حذف میشود و شما برای پذیرش یک باور باید علل و عواملی که آن باور را تولید کردهاید بررسی کنید و ببینید اعمتادگرایانه یا فضیلتگرایانه هستند.در رویکرد فضیلتگرایی میتوان معرفت را معادل فهم دانست که معنای وسیعتر از معرفتشناسی سنتی است و تأثیر عمل در شناخت را دربرمیگیرد.
دانشیار دانشگاه محقق اردبیلی در بخش دوم صحبتهای خود به بحث نزدیکی مباحث معرفتشناسی ملاصدرا به معرفتشناسی معاصر و فضیلتگرایی پرداخت و تشریح کرد: تأثیر عمل در شناخت در فلسفۀ ملاصدرا پررنگ است. ملاصدرا نیز شناخت را به نوعی فهم تعریف میکند که مرتبهای بالاتر از معرفت گزارهای دارد. ایشان معرفت را سه مرتبه میداند: علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین که معرفت گزارهای تنها نوع نخست آن یعنی علمالیقین است.
عسکرزاده رویکرد ملاصدرا به نحوۀ حصول معرفت را تبیین کرد و افزود: مهمترین مرحلۀ شناخت مرحلۀ اتصال به عقل فعال است که در این مرحله رسیدن به مراتب بالاتر مبتنی بر عقل عملی و به دست آوردن فضایل اخلاقی است. براین اساس ارتباط عقل عملی با عقل نظری متناظر است، هرچقدر فضیلت انسان بیشتر باشد، مرتبۀ فهم او بالاتر میرود و به شناخت بیشتری و وسیعتری دست مییابد.
وی در بخش پایانی بحث خود به جمعبندی و تطبیق این دو دیدگاه پرداخته و به عنوان نکته پایانی نقدی نیز به این شرح به دیدگاه ملاصدرا وارد دانست: معرفتشناسیهای معاصر از همان مرحلۀ حس برای فضیلت و عمل در شناخت نقش قائل هستند و بنابراین فاعل شناسا در هر سه مرحلۀ حسی، خیلی و عقلی باید فضیلتمحور باشد، اما ملاصدرا نقش فضیلت را تنها در مرحلۀ عقلی میداند.
بدون دیدگاه