چکیده

چکیده فرض غالب درباره اهل سنت در قلمرو صفویان این است که آنان بردوام در معرض سیاست فشار، سرکوب و تبعیض قرار داشته‎اند. این فرض نیز نشأت گرفته از این انگاره¬ی کلی است که تغییر مذهب در ایران عصر صفوی مبتنی بر سیاست تحمیل، اجبار و فشار بوده است. حال آن‎که رهیافت‎های نظری و تجربه‎های تاریخی کذب چنین گزاره‎هایی را نشان می‎دهند. در این بررسی با اتکا بر رهیافت‎های نظری و تاریخی سه موضوع کلی تغییر مذهب در ایران عصر صفوی، وضع اهل سنت در قلمرو صفویان و همچنین کنش‎ها و واکنش‎های این گروه مذهبی مورد تدقیق و بررسی قرر گرفت. بر اساس یافته‎های این بررسی توسعه و گسترش آیین اثنی‎عشری مبتنی بر ریشه‎های عمیق تاریخی تشیع در ایران بوده است. در واقع پیش از ظهور صفویه روندهایی همچون بحران تسنن و هژمونی تشییع به موازات هم زمینه ساز رشد تشیع و ضعف تسنن در قرن دهم ق. شدند و آن را در جایگاه آیین اکثریت مردم ایران قرار دادند. در قرن دهم ق. نیز توسعه¬‎ی تشیع در یک فرایند آرام و مسالمت‎آمیز صورت گرفت. به جز پاره‎ای از خشونت‎های سیاسی، که تنها صورت مذهبی داشتند، دولت صفوی از ابزار زور و سرکوب برای گسترش تشیع بهره نگرفت. این واقعیات نشان‎گر آن هستند که پیروان اهل سنت در این مقطع به تدریج به تشیع روی آوردند که در این فرایند تغییر مذهب نقش مؤلفه‎هایی چون نفوذ اسلام عامیانه، حب اهل بیت، گرایش تاریخی به تشیع و روش‎های تبلیغی عالمان شیعی بسیار مؤثر بود. بخش دیگری از یافته‎های این پژوهش نشان می‎دهد که مذهب عاملی کمتر موثر و دخیل در کشاکش‎های سنیان با دولت صفوی بوده است و آن‎چه نقش محوری داشت عوامل سیاسی بود. واژگان کلیدی: صفویان، اهل سنت، تسنن، سیاست مذهبی، تشیع، عثمانی.

دریافت پایان نامه 

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!