مشاهده ویدئوی مصاحبه

 

حجت الاسلام شفیعی بیان داشت: اهمیت نظریه پردازی از اینجا شکل می گیرد که در جهان جدید، باید بین اضلاع یک علم و نیز ترابط اجزای یک علم انسجامی مشخص وجود داشته باشد. این در حالی است که در گذشته این ضروت چندان احساس نمی شد. در نظریه پردازی در فقه و اصول هم چنین هدفی مدنظر است و در این راستا باید به دنبال رسیدن به انسجامی بود که در درون یک علم وجود دارد. پس باید این انسجام اولاً استخراج و استنباط شود و ثانیاً اگر در بعضی از موارد این انسجام وجود ندارد از صاحب نظران و اندیشمندان دعوت شود تا این انسجام درونی را مورد توجه قرار دهند و در علم آنها را لحاظ نمایند.

وی افزود: امروز دیگر در حوزه فقه و اصول، اندیشمندان نمی توانند بدون توجه به صدر و ذیل آرای خود به داوری بپردازند و نکاتی را بیان کنند که با اجزای دیگر آرای خود متفاوت باشد. زیرا این مساله در دنیای امروز که اهل علم به دنبال کشف یا ایجاد اضلاع علوم هستند پذیرفتنی نیست. اما در گذشته وقتی به آرای یک فقیه یا یک اصولی و یا یک مفسر مراجعه می کردیم مشاهده می کردیم که پاره ای از آرای آنها وجود دارد که یکدیگر را نقض می کنند و در تهافت با هم قرار دارند. اگر در گذشته این مساله این مورد توجه قرار نمی گرفت، در دانش های جدید این مساله بسیار مهم است که اضلاع یک دانش یا تئوری مکمل یکدیگر باشند و همدیگر را تکمیل نمایند و در غیر این صورت، نقیضه مهمی در این دانش پیدا خواهد شد.

عضو هیات علمی پژوهشکده فقه و حقوق در بیان نظریه پردازی در فقه و حقوق گفت: یک نظریه فقهی یا اصولی صحیح باید بتواند تمام ابواب فقهی و اصولی به صورت منسجم مورد توجه قرار دهد و همه آنها را با خود همسو نماید و تهافت های درونی که گاهی اوقات، در اجزای این دانش فقهی یا اصولی مشاهده می شود را به حداقل برساند و یا کاملاً از بین ببرد.

حجت الاسلام شفیعی در ادامه این گفتگو به ارتباط دانش و نظریه اشاره کرد و افزود: امروز بسیاری از اندیشمندان دینی و غیردینی با صراحت این نکته را بیان می کنند که دانش بدون نظریه نمی تواند در جامعه کنونی خودش را ارائه دهد و تداوم حیات داشته باشد. اگر در برهه ای از زمان های گذشته، دانش های بدون نظریه مقبول یا حداقل مورد توجه بودند، اما امروز دانش بدون نظریه امری است که پذیرش آن برای اندیشمندان و صاحب نظران محل تامل و از صعوبت جدی برخوردار است.

وی ادامه داد: یکی از نکات مهم بحث نظریه پردازی این است که کوشش شود کارکردها و فواید مهم نظریه پردازی به ویژه در فقه و اصول در جامعه نشان داده شود. از جمله این فواید مسلم این نکته است که نظریه پردازی علاوه بر انسجام دورنی دانش سبب می شود که مسائل جدیدی در دانش فقه و اصول خود را نشان دهند و بروز و ظهور یابند. به عبارت دیگر، نظریه پردازی علاوه بر اینکه انسجامی در پاسخگویی به مسائل رایج و پیشین ارائه می کند، به خلق مسائل جدیدی نیز دست می زند و مسائل جدیدی را در مرعی و منظر ما قرار می دهد تا افق بلندتری در پیشرفت فقه و اصول داشته باشیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *