در کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی تبیینی تمدنی از مقوله حب خداوند در قرآن مطرح گردید:
مقوله حب و لاحب امری تمدنی و ناظر به حیات اجتماعی است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی تبیینی تمدنی از مقوله حب خداوند در قرآن با حضور سیدعلیرضا واسعی دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان ارائه دهنده و نعمت الله صفری فروشانی استاد جامعه المصطفی العالمیه به عنوان ناقد و حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد غفوری عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان دبیر علمی برگزار گردید.

دانشیار پژوهشکده اسلام تمدنی با بیان سه نکته مقدماتی(پیش فرض ها) – قرآن وحی الهی است، زمان و مکان صرفا بستری برای نزول بودند نه آن که علت نزول باشند و سه دیگر آن که تکرار آیه ها حکمتی دارند- گفت: در قرآن آیات فراوانی در باره حب و لاحب(دوسته‌ها و ندوسته‌ها) خداوند آمده که بر پایه آنها می‌توان تصویری از امور محبوب یا نامحبوب او را عرضه کرد، مثلاً در قرآن آمده است خداوند محسنین یا متطهرین یا متقین را دوست دارد و ظالمین و معتدین و مفسدین را دوست ندارد.
وی افزود: در نگاهی آماری به آیه هایی که در آن از حب خداوند سخن به میان آمده، ۱۷ مورد شناسایی شده و آیاتی که از لاحب سخن دارد،‌۲۳ مورد است و این آمار به تنهایی امر خاصی را به مخاطب القاء نمی‌کند، جز آنکه بر اساس آنها، آدمی زندگی خویش را بر پایه آنها سامان داده و در مسیر تقرب به خدا گام بردارد، اما آن چه در این کرسی دنبال خواهد شد،‌ امری فرامتنی و مبتنی بر تحلیل عقلی یا تحلیل محتواست.
واسعی ادامه داد: نگاهی به زمان نزول آیه‌های حاوی دوسته‌ها و ندوسته‌ها، پژوهنده را با پرسشی مهم روبرو می‌کند و آن این که چرا همه آیات حاوی دوسته ها در مدینه نازل شد یا به تعبیر قرآن‌پژوهان، همگی مدنی‌اند و حتی یک مورد آن در مکه فرو فرستاده نشد؟‌ و به بیان دیگر، چرا در مکه از دوسته های خداوند هیچ سخنی به میان نیامده و آیات حاوی ندوسته ها نیز، تنها یک سوم آن مکی، آن هم مربوط به سال های آخر زندگی مکی پیامبر (ص) است؟ هم چنین آیه های مدنی در سال های پایانی زندگی آن حضرت و پس از فتح مکه، نازل گردید.
عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی بیان داشت: فرضیه کرسی آن است که مقوله حب و لاحب امری تمدنی و معطوف به حیات اجتماعی است و طبعاً در دوره‌ای که مسلمانان هنوز از هویت جامعوی برخوردار نشده بودند، طرح آن هیچ ضرورتی پیدا نکرد و تنها موقعی وارد دستگاه فکری آنان شد که مدنیتی یافته و هویتی قابل شناسایی پیدا کردند و از این زمان، آیه های مورد نظر، به تناسب موقعیت‌هایی که پیش‌ می‌آمد نازل شدند،‌ بنابر این مقوله حب،‌ از مولفه‌های تمدنی به شمار است. بر مبنای این فرضیه، در صورتی که قابلیت دفاع و اثبات بیابد، تفسیری نوین و بدیعی از متعلق دوسته‌ها و ندوسته‌های خداوند قابل ارائه خواهد شد، یعنی امکان تفسیری اجتماعی از متعلق آنها رجحان می‌یابد، هر چند دسته‌ای از آنها چه بسا تفسیر فردی هم داشته باشند. هم چنین امکان خوانش پیکرواری از دوسته ها و ندوسته ها قابل عرضه خواهد شد.
وی در پایان گفت: خواجه نصیرالدین توسی در کتاب اخلاق ناصری، ذیل حکمت‌عملی و سیاست‌مدن، بحثی از تمدن به میان آورده و در آنجا حب را به عنوان یکی از عناصر مهم آن برمی‌شمرد،‌ سخنی که بدوا می‌تواند مویدی برای مدعای این کرسی باشد.
در ادامه صفری ناقد کرسی به ارائه دیدگاه خویش پرداخت و با مهم و بدیع دانستن این رویکرد، بر تبیین روشن تر تمدن، بستر تاریخی، شاکله نهایی آیات، چرایی فزونی بسامد آیات ندوسته بر آیات دوسته، و مهم تر از همه سطور سفید یا نیامده ها مثل منافقین، تاکید و اظهار امیدواری کرد در ادامه با غنای کامل بتواند در سطح کرسی نظریه پردازی و مقاله های علمی انعکاس بیابد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *